تفسیر تعبیرات امام خمینی (ره) در رابطه با بسیج توسط رهبر انقلاب
پایهى اصلى کار بسیجى، اخلاص است. «گمنام»، از جملهى تعبیرات امام است: «مکتب شاهدان و شهیدان گمنام». گمنام یعنى دنبال نام و نشان نبودن.
وقتى یک نظامى، یک کشورى، یک ملتى با این آرمانهاى والا و بظاهر دستنیافتنى - مقابلهى با ظلم جهانى، مقابلهى با سلطهى بینالمللى قدرتها، مقابلهى با نظام سلطه، مقابلهى با استضعاف و استکبار، هر دو - سر کار مىآید، طبعاً دشمنان گردنکلفتى دارد، دشمنان بزرگى دارد، قدرتهاى بزرگى به میدان او مىآیند براى مقابلهى با او؛ لذا باید آمادگىهاى لازم را در خود به وجود بیاورد. یکى از ارکان این آمادگىها، همین مسئلهى بسیج بود.
امام با این مضمون فرمودند که وقتى بیست میلیون انسانِ آمادهى مبارزهى با سلاح در یک جامعهاى باشد، هیچ قدرتى در دنیا طمع نمیورزد؛ میفهمد هزینهى تهاجم به این مجموعه، هزینهى زیادى است. «ارتش بیست میلیونى» را امام مطرح کردند؛ البته بیست میلیون در مقایسهى با جمعیت آن روز کشور که حدود چهل میلیون بود؛ بعد ما عرض کردیم «ارتش دهها میلیونى». واقع قضیه هم همین است. البته این معنایش این نیست که همهى جامعه نظامى میشوند، همه تفنگ دست میگیرند؛ معنایش این است که همه آمادهى دفاع میشوند، آمادهى مبارزهاند. ملتى که همه آمادهى مبارزهاند، این ملت دیگر شکست نخواهد خورد. هر توطئهاى در مقابل این ملتِ اینچنینى، اینجور با این سطح از آمادگى، نقش بر آب خواهد شد. امام یک چنین ابتکارى را کرد. لذا در آذر 58 امام بسیج را اعلان کردند، تشکیل دادند؛ تا آخر عمر هم امام نسبت به بسیج، همین نگاه اهتمامورزانه را داشتند. «بسیج مدرسهى عشق است»، «مکتب شاهدان و شهیدان گمنام است»، «بسیج لشکر مخلص خداست»؛ اینها تعبیرات امام بزرگوار است. این نشانهى درست شناختن نیاز این کشور و این ملت و این نظام است در حال و آینده؛ این یک چیزى است که همیشه به آن احتیاج است؛ پنجاه سال دیگر هم همین نیاز وجود دارد.
پایهى اصلى کار بسیجى، اخلاص است. «گمنام»، از جملهى تعبیرات امام است: «مکتب شاهدان و شهیدان گمنام». گمنام یعنى دنبال نام و نشان نبودن. گفت: «در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست/در قید نام ماند اگر از نشان گذشت».(1) براى خدا کار کردند، که این ناشى است از روحیهى اعتماد به خدا؛ میدانیم که پیش خداى متعال ضایع نمیشود. شما در خلوت عبادت میکنید، با خدا حرف میزنید، کسى هم نمیفهمد؛ خاطرتان هم جمع است که خدا دارد مىبیند، این عبادت را محسوب میکند؛ کرامالکاتبین الهى نمیگذارند این عبادت شما مثل عملى که انجام نشده، بماند؛ نه، تحقق پیدا کرده، این را یادداشت میکنند؛ آن وقت «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره»؛(2) همین را مىبینید. عین همین در فعالیتهاى اجتماعى است. شما یک حرکتى را انجام میدهید براى خدا، یک اقدامى را میکنید براى خدا، یک تصمیمى را میگیرید براى خدا، هیچ کس هم نمیفهمد؛ براى این تصمیم، پیش هیچ کس هم تفاخر نمیکنید؛ این را خداى متعال میفهمد، میداند، مینویسد. به خداى متعال اعتماد دارید، به خداى متعال حسن ظن دارید. حالا گیرم دیگران نفهمیدند. مگر دیگران چقدر به ما مزد میدهند؟ در مقابل مزد الهى، این مزدهاى دنیوى مگر چقدر است؟ بسیجى اینجورى فکر میکند؛ لذاست که اخلاص به خرج میدهد، مخلصاً للَّه کار را انجام میدهد. اخلاص، یکى از خصوصیات است. اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستىها و خودمحورىها و اینها برکنار خواهد شد؛ ثروتاندوزى براى خود، دست دراز کردن به اینجا، به آنجا، دیگر ممنوع خواهد شد. اینها همهاش ناشى از شرک است؛ شرک پنهان. وقتى که اخلاص بود، شرک نبود، اینها دیگر از بین خواهد رفت. روحیهى بسیجى این است. در مدیریتهاى کشور، در نظام عمومى کشور و سازماندهى عمومى کشور، در فعالیتهاى گوناگون، در فعالیتهاى مرسوم دولتى، در فعالیتهاى شخصى، همه جا روحیهى بسیجى میتواند خودش را نشان بدهد.